سانیارسانیار، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

سانیار

چقدر آمادگی بچه دار شدن را دارید یا داشتید ؟ ( قسمت دوم )

1390/3/18 10:52
نویسنده : مامان سانیار
864 بازدید
اشتراک گذاری

5. درس پنجم : تحمل اینکه نوزاد تازه متولد شده هیچ شباهتی به شما نداشته باشد

 کودک شما متولد شده است و شما بسیار شاد و خوشحال هستید از اینکه کودکتان را در اوج صحت و سلامت در آغوش گرفته اید . اولین کسانی که در اولین روز او را خواهند دید ، بستگان و دوستان درجه یک شما هستند و جالب اینجاست که اقوام و بستگان شما کودک را شبیه شما و بستگان همسرتان ، او را شبیه همسرتان می بینند . (با اینکه درواقع نوزاد تازه متولد شده شبیه هیچیک از شما نیست .)

اما با این حال خودتان را برای این آماده کنید که حتی کودک شما در طول زندگانیش در هیچ مقطعی هرگز شبیه شما نشود . اکنون شمایی که فرزندی ندارید ، با خواندن این مطلب بر نوشته های من می خندید که چقدر کودکانه فکر می کند .

اما باید صبر کنید و پس از اینکه در این شرایط قرار گرفتید احساستان را برای من بنویسید . پس از تولد نوزاد این از اصلی ترین بحث های کسانی است که بخاطر بچه شما به دیدنتان می آیند . (در مورد سانیار که پس از 9 ماه و اندی ، هنوز این بحث تمام نشده . اما فقط یکی دو ماه اول مرا اذیت می کرد بعد از آن سعی کردم نسبت به این موضوعات بی تفاوت باشم . )

احساس مادرانه 

6. درس ششم : خودتان را ناراحت نکنید اگر کودکتان به اندازه کودکی شما یا کودک فلانی ، درشت نیست . باورکنید که او شاید کودک لاغر و متناسبی است

 

5. درس پنجم : تحمل اینکه نوزاد تازه متولد شده هیچ شباهتی به شما نداشته باشد

 کودک شما متولد شده است و شما بسیار شاد و خوشحال هستید از اینکه کودکتان را در اوج صحت و سلامت در آغوش گرفته اید . اولین کسانی که در اولین روز او را خواهند دید ، بستگان و دوستان درجه یک شما هستند و جالب اینجاست که اقوام و بستگان شما کودک را شبیه شما و بستگان همسرتان ، او را شبیه همسرتان می بینند . (با اینکه درواقع نوزاد تازه متولد شده شبیه هیچیک از شما نیست .)

اما با این حال خودتان را برای این آماده کنید که حتی کودک شما در طول زندگانیش در هیچ مقطعی هرگز شبیه شما نشود . اکنون شمایی که فرزندی ندارید ، با خواندن این مطلب بر نوشته های من می خندید که چقدر کودکانه فکر می کند .

اما باید صبر کنید و پس از اینکه در این شرایط قرار گرفتید احساستان را برای من بنویسید . پس از تولد نوزاد این از اصلی ترین بحث های کسانی است که بخاطر بچه شما به دیدنتان می آیند . (در مورد سانیار که پس از 9 ماه و اندی ، هنوز این بحث تمام نشده . اما فقط یکی دو ماه اول مرا اذیت می کرد بعد از آن سعی کردم نسبت به این موضوعات بی تفاوت باشم . )

احساس مادرانه 

6. درس ششم : خودتان را ناراحت نکنید اگر کودکتان به اندازه کودکی شما یا کودک فلانی ، درشت نیست . باورکنید که او شاید کودک لاغر و متناسبی است

 

در بین موضوعاتی که در مورد تولد یک نوزاد مطرح است این موضوع از آن عناوینی است که تا بزرگ شدن کودک همواره مادر و پدر را رنج می دهد . چون در هر جا که حاضر می شوید دوباره همه برای کودکتان دلشان می سوزد و به شما توصیه های لازم را می کنند و آن سوالات و توصیه ها از این قرارند :

- چقدر کودکتان ریز است ، فقط شیر خودتان را می خورد ؟

- هنوز غذای کمکی را شروع نکردید ؟!

- سرلاک بهش بدید ، چاق می شه .  بچه فلانی هم همینجوری بود .

- خوب شیر می خورده ؟

و مهمتر از همه موضوعی که در درس بعد به آن می پردازم .

البته شما خودتون رو ناراحت نکنید چون خدا رو شکر چیزی که فراوونه پزشک متخصص اطفاله . کودکتون رو ببرید ماهانه یک دکتر ویزیت کنه . و مطمئن باشید اگه اون لاغر باشه (وزنش کمتر از وزنی که باید باشه ) حتماً بهتون توصیه های لازم رو می کنه . و لازم نیست که زیادی به خودتون فشار بیارید بخاطر توصیه های دیگران . البته دیگران همیشه از روی دلسوزی به ما توصیه می کنند . و همیشه به خودتون بگید : راه درازی برای پرورش فرزندم در پیش دارم ، بهتره صبورتر باشم .

 

7. درس هفتم : شیرتون به اندازه کافی خوب نیست (لطفاً به حرفهای من نخندید فقط قراره تصور کنید )

 البته امکان داره که اینطور باشه . به شرطی که دکتر این رو بهتون بگه . اما مردم با دیدن هیکل کودک شما برای شما این نسخه را می پیچند . و پس از اون نسخه هایی که برای رفع این مشکل شما اقوام و بستگان و دوستان برایتان تجویز می کنند . حتی ممکن است برای گرفتن غذای نذری کودکتان را با خود برده باشید و خانمی که نه شما را می شناسد و نه می داند بچه شما چند ماهه است ، به شما بگوید دلستر و سبزی خوردن ، شیر شما را زیاد می کند و این یکی دوباره از آن خاطره هایی ست که من با سانیار زمانی که تنها سه ماه داشت ، دارم .

تو کاغذی که در دستتون دارید لطفاً بنویسید که اگه اون خانم در صف غذای نذری به شما این حرف رو می زد چی بهش می گفتید . البته شایدم به حرفش گوش بدید و از نصیحتش تشکر کنید . حتماً این سوال من رو جواب بدید .

خلاصه همه مردم زیادی لطف دارند . اینقدر که دیگه این لطفها شما رو کم کم اذیت می کنه .

 

8. درس هشتم : بوسیدن کودک و اثر رژلب روی صورت کودکتون

به توضیح این مطلب نمی پردازم و فقط می خوام این چند خط رو بخونید و تصور کنید .

بوسیدن کودک

کودک شما هنوز در مرحله نوزادی است . پوستش آنقدر ظریف است که رگهایش از روی پوست گونه اش نمایان است در این حال یکی از اقوام نزدیک ، زنگ در خانه شما را می زند ، چون خیلی کودکتان را دوست دارد به محض ورود ، او را در آغوش گرفته و گونه اش را می بوسد و اثر رژلبی که در طول مسیر خارج از منزل ، کلی گرد و خاک و آلودگی رویش نشسته ، می نشیند روی گونه کودکتان که مثل برگ گل لطیف است . چه می کنید ؟

این موضوع به دفعات پیش خواهد آمد و شما به دفعات آزرده خواهید شد پس کمی صبورتر باشید .

(من در مورد سانیار ، به کسانی که عادت به انجام این کار داشتند ، تذکر دادم اگر چه خیلی برای خودم سخت بود و دیگران نیز از من رنجیدند اما اصلاً نمی توانستم این موضوع را تحمل کنم . )

                            منتظر نظراتتون ، تا ارسال مطلب بعدی هستم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مریم
23 خرداد 90 4:14
سلام عزیزم وای حرف دل منو زدی ... منم خیلی اعصابم از این حرف که درسا شبیه اوناست ناراحت میشم...ولی مال من هنوزم تموم نشده ...حتی وقتی درسا راه میره میگن نگاه کن مثل فلانی راه میره... ولی من نمیتونم بی تفاوت باشم ، نمیدونم چرا؟؟ سانیار جونو ببوس
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سانیار می باشد