خیلی دیر وبلاگ رو آپدیت کردم ، ببخشید خوانندگان عزیز...
سلام گل مامان
اینقدر از ننوشتنم در وبلاگت می گذره که فکر می کنم یکی دوتا از خواننده های وبلاگت بیشتر نمونده باشند ... !
2 ماه گذشته سرم اینقدر شلوغ بود که حتی نرسیدم جمله ای برات بنویسم . گلم در این مدت تو دوبار سرماخوردی و یک بار هم شدیداً تب کردی و الآن هم که دارم برات می نویسم حسابی سرماخوردی و خونه مامانیت هستی و مسئولیت نگهداریت رو اون بر عهده گرفته .
خلاصه اوضاع خیلی بهم ریخته است . اوضاع کاری و حتی اوضاع زندگی . در طی دو هفته گذشته به آپارتمان جدیدمان اسباب کشی کردیم و هنوز کامل وسایل در آپارتمان جاگذاری نشده . اینجا بزرگتر از منزل قبلی مان است و تو مجبور نیستی با ما هم اتاق باشی . دیروز دوخت پرده ها و نصبشان هم تمام شد . اگر خدا بخواهد در این هفته تمام کارهای خانه تمام می شود و کامل مستقر می شویم ...
کمی قبل تر ، حدود یک ماه پیش کار اداره بسیار شلوغ بود . چارت جدید شرکت با حدود 1250 پست به تصویب رسید . جالب اینجاست که کل پرسنل شرکت در همان ماه از 1300 نفر هم تجاوز می کرد . خلاصه چه بلایی به سر کسانی که بی پست می ماندند بماند و حال آنکه تعداد پستهای کمک کارشناسی و کارشناسی و مدیریت با پست های قبلی یکی نیست که آن هم بحث دیگری است . خلاصه تو که از چارت شرکت سر در نمی آوری ببخشید که با این حرفها وقت نوشتن برای تو را می گیرم . اما البته بد هم نیست خوب باید بدانی که چرا مامان وقت نکرده یکماه برای تو حتی یک جمله بنویسه .
از این تعداد پست در طی یکماه با همکاری همکارم فقط 360 تا پست ایجاد و انتصاب داده شد و احکام این افراد صادر شد .
کمی قبل تر ، حدود دو ماه پیش ، دوباره کار اداره بسیار شلوغ بود . درگیر تهیه اطلاعات بودجه بودم .
عزیزم معلوم نیست این واحد زیر نظر امور اداری کار می کند یا زیر نظر واحد بودجه ؟! به هر حال کارم خیلی شلوغه ...
از آخرین روزهایی که عکست رو روی وبلاگ گذاشتم خیلی گذشته و امروز می خوام اگه فرصت کنم با مامانی ببریمت نمایشگاه پارک گفتگو و دوباره کلی عکس ازت می گیرم .
ضمناً کامپیوترم تو اداره کلی ویروس توشه که چون وقت ندارم کامپیوترم رو بفرستم واحد انفورماتیک و همینجوری ولش کردم عکسهام رو نمی تونم روی سایت بگذارم .
فعلاً ...