سانیار

...

...

این فیلم  مربوط می شه به دو ماهگی سانیار . چون این چند روز خیلی درگیر کار (اداره) بودم و همچنین مشغول گرفتن اطلاعات زبان HTML برای تغییر قالب وبلاگ ، به همین دلیل عذرخواهی من رو ببخشید برای اینکه کمتر عکس های سانیار رو گذاشتم و خلاصه مطالب کتاب هم ناتموم مونده . اما خوب هفته آینده قول می دم اگه زنده باشم وبلاگ رو سرزنده تر نگه دارم . این فیلم که 38 ثانیه بیشتر نیست ، نشون می ده که سانیار با اسباب بازی موزیکالش چه ارتباطی برقرار می کنه . سانیار در زمان 2 تا 3 ماهگیش با دیدن این فیلم در گوشی من ، آروم می شد و با سانیاری که در فیلم می دید حرف می زد . برای دانلود و دیدن فیلم 38 ثانیه ای ...

این پیام رو بابای سانیار همین الآن به موبایلم فرستاد . دلم می خواد با اجازشون من هم این پیام رو تقدیم کنم به همه مامانها . بخصوص مامان خودم و مامانِ بابای سانیار : تو ، گرانمایه ترین تصویری من اگر قاب تو باشم کافیست ای صمیمانه ترین آیت مهر باصمیمانه ترین یاد ، به یادت هستم ضمناً همینجا می خوام تشکر کنم از مامانم ، فاطمه (دوست هم دانشگاهی و هم خونه ایم در دوران دانشجویی ) ، خانم مکاری (همکار و دوست عزیزم ) ، خانم دلیری (همکار و دوست عزیزم ) ، خانم حسینی (همکار و دوست عزیزم ) ، نیما جان ( پسر عموی عزیزم ) که به ترتیب پیامهایشان را دریافت کردم .   ...

  یه عالمه حرف و خاطره از اولین روز مادر شدن دارم . که باید گفته شود زیرا این حرفها ، حرفهاییست برای گفتن برا کودکم که روزی بزرگ خواهد شد و برای هر کسی که دوست دارد احساس مادرانه را لمس کند . پس برای تو می نویسم که داری می خوانی .   روزهای انتظار ، سخت گذشت . انتظار دیدن تو ، انتظار دریافت خبر سلامت تو ، انتظار شنیدن صدای تو و دست گذاشتن بر بدنت و ... و ... و ... تو را دیده بودم . تصویری مبهم از تو در صفحات پرینت شده مخصوص سونوگرافی ...   انتظار ، آدم رو تا دم مرگ می بره . فرشته ای با 49 سانتیمتر قد و 3 کیلو و 400 گرم وزن در روز 6 شهریور سال 1389 چشمانش را به دنیا گشود و با آمدنش زندگ...