سانیار در بوستان رز - 2
سانیار در بوستان رز - 1
آش دندونی سانیار که مامانم براش پخته - سه شنبه 30 فروردین-4
آش دندونی سانیار که مامانم براش پخته - سه شنبه 30 فروردین-3
آش دندونی سانیار که مامانم براش پخته - سه شنبه 30 فروردین-2
آش دندونی سانیار که مامانم براش پخته - سه شنبه 30 فروردین-1
می خواهم از روزهای پس از تولدت بگویم ... (قسمت اول)
یه عالمه حرف و خاطره از اولین روز مادر شدن دارم . که باید گفته شود زیرا این حرفها ، حرفهاییست برای گفتن برا کودکم که روزی بزرگ خواهد شد و برای هر کسی که دوست دارد احساس مادرانه را لمس کند . پس برای تو می نویسم که داری می خوانی . روزهای انتظار ، سخت گذشت . انتظار دیدن تو ، انتظار دریافت خبر سلامت تو ، انتظار شنیدن صدای تو و دست گذاشتن بر بدنت و ... و ... و ... تو را دیده بودم . تصویری مبهم از تو در صفحات پرینت شده مخصوص سونوگرافی ... انتظار ، آدم رو تا دم مرگ می بره . فرشته ای با 49 سانتیمتر قد و 3 کیلو و 400 گرم وزن در روز 6 شهریور سال 1389 چشمانش را به دنیا گشود و با آمدنش زندگ...
اولین دندون سانیار در اومد
اولین دندان سانیار در روز دوشنبه مورخ ۲۹/۱/۹۰ ، در آمد . دندان جلو ، فک پایین ، سمت راست ...